تاثیر دوستان بر رابطه، مجرد بودن و صبوری برای رسیدن به رابطه ایده آل
[0:45] اهمیت نقش دوستان خود آدم و دوستان طرف مقابل در رابطه
[8:00] اتهام به مخ زنی از سوی یکی از دوستاش
[11:30] آدم باید حواسش به دوستای خودشم باشه
[13:15] دوستای خوب به پیدا کردن یک رابطه خوب کمک می کنن
[14:00] یک دوست از جنس مخالف خیلی کمک می کنه
[16:15] دوستی معمولی با جنس مخالف
[19:30] به عمد بریم سراغ کسانی که اون جذابیت ها رو ندارن
[21:45] من رابطه خوب نداشتم
[23:00] رفتارهای من یه حس دوست معمولی بودن می ده
[26:15] تعریف پسر لاشی
[29:45] رابطه خواهرگونه با مادرم
[30:30] چرا من مجردم
[42:00] به من گفت تو همچین آدمی نیستی الان و من ازت خواهش می کنم همچین آدمی نشو
[43:45] ترمزدستی، شروع در حد نمونه
[48:30] ریسک پذیری در من خیلی پایینه
[51:45] من یک چیزی می خوام که شرایطشو ندارم
[56:45] رابطه ای که هسته اصلیش دوستیه
[59:45] تنهایی الزاما با یک پارتنر پر نمیشه
[1:04:00] اگه یه هفته ساز نزنم خیلی نیاز به پارتنر پیدا می کنم
[1:10:00] رابطه در دنیای امروز مثل خدا در دنیای قدیم
[1:12:00] شرایط فعلی من، با آدمهای تایپ خودم تعامل ندارم اینجا
[1:14:30] توی ایستگاه اتوبوس ابزاری برای جذب ندارم
[1:16:30] اگه بیام ایران و شغل داشته باشم یک سال و نیم نشده زن گرفتم
[1:17:45] اعلام تعطیل کردن پادکست فرد و زوج
و پادکست بدون خداحافظی تمام شد
بابا بس کن دیگه.
حوصلمونروسر بردی با این کامنتا
اگه اینقدر حوصله ات سر میره اینجا چه غلطی می کنی. گورت رو گم کن اینستاگرام زباله های اونجا رو تماشا کن حوصله اتم سر نمیره. اینجا جای کساییه که حوصله فکر کردن و حرف زدن دارن .
آراز عزیز. عشق هم مثل خداوند مهمترین مقوله ای است که بشر همواره از آن حرف زده و سروده و قصه گفته است. آنها که آن را چشیده اند مانند گنگ خواب دیده همواره کوشیده اند که به هزار شیوه آن را روایت کنند غافل از اینکه همه اینها برای کسی که عاشق شده است در حد شیرین شدن دهان با حلوا حلوا کردن است. اینها را فقط زمانی می فهمیم که عاشق بشویم. که از آن سر در اسرار آمیز که راه به باغ مخفی دارد بر حسب اتفاق عبور کنیم . آن وقت می فهمیم همه چیزی که درباره عشق گفته می شود برای اغیار فقط در حد خبر است و قابل بازسازی و درک نیست .تجربه عشق هم مثل خداوند نیازمند باور و ایمان است . نیازمند استقامت و حوصله است و نیازمند پرهیزگاری است. نیازمند تن ندادن به کم و لب نزدن به گنداب است. در عین حال در این راه شک و تردید هم خواهد آمد و ترس از گذر عمر و نچشیدن لذت ها پای آدم را سست و دل آدم را لرزان خواهد کرد و باور آدم را به زیر سوال خواهد برد. البته آنها که خبر از عشق داده اند نه برای خاطر دیگران که از فرط لبریز شدن و بی خود شدن می گویند. عشق انرژی بی بدیل حیات است. همان آنی که جاری شدن آن در هنر و شعر و ادبیات آن را بی بدیل می کند.خبری بازآمده از خبر شدگان است.
آراز عزیز در ابتدا قصد نداشتم اینطور بنویسم اما پای عشق که وسط می آید کلمات ناخودآگاه می لغزند به سمت شاعرانه ی حیات.
در نهایت باید بگویم که عاشق شدن از آن جنسی که در ادبیات آموخته اییم امکان پذیر است اما شرایطی دارد:
اول آنکه عاشق شدن قطعی و ارا دی نیست. برای آن نمی توانی برنامه ریزی کنی و زمان و مکان مشخص کنی. فقط می توانی در آرزو و در جستجوی آن باشی رونده ی راهی باشی که تضمینی در رسیدن ندارد و بلد باشی که از مسیر لذت ببری
دوم آنکه عاشق شدن هزینه دارد. زمان می برد. انتظار می برد. انرژی می برد. روح و روان و زندگی آدم را ممکن است به باد بدهد. هر آنچه برای خود ساخته و به آن می بالی را می تواند در یک چشم به هم زدن بی اعتبار و بی فایده کند . عاشق شدن فراغ دارد ، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل دارد، هجر دارد نرسیدن دارد و همه اینها وسعت روح و دیدی می طلبد که در بشر منفعت طلب و لذت جوی مدرن موجود نیست .
سوم آنکه عاشق شدن آمادگی می خواهد. باید برای همه عوارض عشق قوی بود. برای انتظار کشیدن، زخم خوردن ، برای رقیب داشتن و وانهاده شدن . عشق اگر چه عشق است اما الزاما دو طرفه نیست . اصلا دو طرفه بودن اغلب با ذات عشق در تناقض است و همه اینها تحمل و روشن بینی می خواهد.
با هم سفر عشق شدن باید هم منتظر حادثه هم فکر خطر بود.
و اینها چیزهایی هستند که اغلب آدمها ظرفیت و رشد آن را ندارند. انسانها فقط شهد و شکر عشق را می خواهند اما در این مسیر درشتی و نرمی به هم در به است.
گویا اسم علی را به اشتباه آراز نوشته ام. با پوزش از علی مراد عزیز
واقعا خسته کننده بود.
01:06:41
این نکته هم ناگفته موند که همانطور که جهان مدرن مرگ خداوند رو اعلام کرد مرگ عشق هم می تونه اتفاق بیافته.باور به خداوند تلاشی بود برای متعالی کردن معنی حیات و رهانیدن زندگی از پوچی و عشق هم تلاشی بود برای تبدیل امر جنسی به امر قدسی و تداوم بخشیدن به لذت گذرای آمیزش و حتی بالا بردن پتانسیل آن لذت تا بالاترین حد ممکن آن. اما جهان مدرن ترجیح داده است که پاهایش را در خاک محکم کند و گذرایی لذت را با افزایش کمیت جبران کند. به هر حال انتخاب هنوز با ماست
آفرین بر این دید و سعت نظرتون. برام تازگی داشت
علی مراد سلام
من تو این مورد با نظر آقای سخاوتی موافقم، تو برای شروع رابطه خیلی سختگیری به خرج میدی و حالا این دلایل مختلف داره، وجود عشق اساطیری، تایید دوستان دختر و مسائل دیگر.
من نمیگم از هر کس خوشت اومد باهاش وارد رابطه شو ولی فرصت شناخت آدم ها رو از خودت نگیر. نهایتا میفهمی به دردت نمیخورن.
لازمه اینکه یه آدم مناسب و عشق اساطیریت رو بیابی اینکه پیداش کنی و برای اینکه پیداش کنی باید به آدم ها فرصت بدی.
البته این نظر من هست.
امیدوارم موفق باشی، همیشه از شنیدن صحبتهات لذت میبرم.
ااا اوه علی مراد😃
خب جالب بود که این پادکست با بقیه ی پادکستای فرد و زوج متفاوت بود. بقیه یه جورایی زوج بودن، این فرد بود.
درباره ی رابطه ای که علی انتظار داره داشته باشه، من شخصا فک میکنم باید انتخاب کنه که بیشتر عاشقانه باشه یا بیشتر دوستی محور. چون این دوتا با هم متناقضن. توی روابطی که بیشتر به عاشقانه نزدیکن آدم خواه ناخواه باید یه دروغایی بگه. مثلا اینکه از هیشکی دیگه خوشش نمیاد یا چه میدونم اندام پارتنرش پرفکته یا همچین چیزایی. و خب رابطه ی دوستی طور نقش حقایق توش بیشتره و خب بعضی حقایق تلخن. یه جورایی دوسر طیف میبینم این دوتا حالت رو.
و نکته ی دومی که میخواستم بگم اینه که رابطه ی دوستی محور (به عنوان دوس پسر دوس دختر) در بسیااری از مواقع بین همون دوستای عادی جنس مخالف آدم پیدا میشن. اینجوری خیلی بخش دوستی رابطه سنگین تره. و برعکسش وقتی آدم تو تیندر یا تو اتوبوس یا هرجا از اول با دید دوس دختر/دوس پسر به یکی نزدیک میشه بخش دوستیش نمیشه زیاد باشه. هرچند درباره ی این نظر دوم خیلیا مخالفن و معتقدن که دوستای معمولی جنس مخالف آدم فرند زون میشن و دیگه نمیشه باهاشون رابطه ای داشت.