پادکست به راه بادیه #21

شیری که چکه می کند. آلودگی هوا، سفر و استعمار.

 

به راه بادیه را می توانید روی بیشتر اپ های پادکستینگ گوش بدهید.

Apple PodcastsCastboxRadio PublicPocket CastsSpotifyGoogle PodcastsAnchor

آدرس ایمیل پادکست به راه بادیه.

 

 

27 دیدگاه

  1. صحبت های آقای سخاوتی در مورد سفر ، دیدگاه تازه و قابل تاملی رو مطرح کرد خصوصا اینکه تازگی ها سفر کردن به یکی از ابزارهای اجتماعی برای تولید منزلت تبدیل شده. انگار همونطور که ماشین شاسی بلند نمود عرضه و افتخار به دارایی شده، زیاد سفر رفتن هم یک جور تضمینی بر توانایی و موجب تحصیل اعتبار شده. اما جنبه ای از تاثیرات نامناسبی که سفر و گسترش صنعت توریزم بر اکوسیستم فرهنگی داره خالی شدن نمودهای فرهنگی از اصالت کارکردی خودشون هست. انگار همه چیز باید طوری برنامه ریزی بشه که برای توریست ها خوشایند و مورد پسند باشه . من به عنوان کسی که در یکی از زیباترین شهرهای توریستی ایران زندگی می کنم خیلی محسوس دیدم که در عرض یک دهه خیلی از عناصر فرهنگی بیشتر به یک دکور نمایشی و بی کیفیت تبدیل شد، مثلا پایین اومدن کیفیت صنایع دستی یا تغییرات بی رویه در بافت تاریخی. ورود مهمانان غریبه و گذرا باعث سست شدن روابط شهروندی میشه و این خودش یک عامل سطحی کننده است. برای یک مثال ساده شما ادویه فروش های بازار نقش جهان را در نظر بگیرید. یک روز بهترین ادویه رو می شد از اونجا تهیه کرد چون مشتری ها ثابت و ساکن محل بودن و کاسب برای رقابت به یک اعتبار پایدار نیاز داشت ولی الان ادویه با کیفیت بد و با قیمت بالا اونجا هست چون اونها به واسطه مسافرهایی که شاید یک بار در عمرشون بیشتر با اون مغازه دار مراوده ای ندارن، اینقدر درآمد دارن که خودشون رو ملزم به رعایت کیفیت یا انصاف در قیمت نمی بینن. همینطور تغییر کاربریهایی که شهر رو به سمت تبدیل شدن به یک محل عبور می بره تا محل سکونت. مثالهای زیادی هست که اینجا مجال طرحش نیست ولی موضوع خیلی مهم و اساسی هست که آقای سخاوتی روش دست گذاشتن و جا داره بیشتر بهش پرداخته بشه.

  2. اوه چه بکش بکشی شده اینجا.جناب سخاوتی شما با زیرکی تا حالا دم به تله ی سیاست نداده بود که دیگه شما هم گرفتار شدید.جایی نمونده که از ترکش های این انفجار بی نصیب مونده باشه.برای من به شخصه اینش جالبه که الان می تونم درک کنم مادر و پدرهامون تو چه شرایط پرفشار و پرهیجانی انقلاب کردن. آدم هرچقدر هم که بی تفاوت باشه بالاخره روزی در تاریخ می رسه که باید انتخاب کرد و به قول محمد آقا نمی شه یکی به میخ و یکی به نعل کوبید. به خانوم یا آقای اف هم خسته نباشید می گم بابت این که یک تنه در حال حفظ سنگر با حظور در وبلاگ کس دیگر هستن.

    1. استغفرالله ربی و اتوب الیه .به مسئول پدافند به خاطر موشک اشتباهی که ول کرده بود انقد گیر ندادن والا

      1. شما چیکاره هستی دقیقا؟ وکیل مدافع؟ مخ زن سخاوتی؟ سخنگوی پادکست؟ چرا به جای ایشون شما داری میای توجیه و پاسخ گویی؟ چرا صحبتاتون رو تو ایمیل ادامه نمی دین؟

        1. مُخ زدن: کسی را اِغفال نمودن. در صحبت های عامیانهٌ امروزی، این واژه بخصوص در موردی بکار می رود که یک مرد با زبان بازی در صدد ایجاد دوستی بین خود و یک دختر یا زن می باشد. کلمهٌ زدن در اینجا به معنی دزدیدن است، همچنان در عبارتِ جیب زدن، که معنی دزدیدن و یا خالی نمودن جیب بطور نا مشروع را دارد. مُخ در اینجا به معنی مَغز و یا خِرد به کار می رود

  3. واقعا برای من هم سواله که ایشون چطور می تونه در مورد کشته شدن این همه نخبه که با بی کفایتی و بی درایتی متولیان مملکت داری پودر شدن ، سکوت کنه. سلیمانی یک آشوبگر و جنایت کار جنگی بود و خودش انتخاب کرده بود که هر لحظه با مرگ و کشته شدن دست به گریبان باشه ولی اون جوون ها فقط می خواستن از این دیوونه خونه فرار کنن و جون خودشون رو نجات بدن. تصمیمی برای خطر کردن و به دل مرگ رفتن نداشتن. از اون طرف آش بی کفایتی و ریا و بی شرفی این حضرات به قدری شور شده که گندش دنیا رو برداشته بعد شما بیا و برای ترور شدن یک قاتل که اون هم یکی از همین هایی بود که جان این مردم براش پشیزی ارزش نداشت دل بسوزون. سلیمانی اگه لازم می شد همه ما را فدای رهبر و انقلابش می کرد.

    1. اون موقع که سخاوتی از ترور قاسم گفت هنوز انتقام سخت از ملت همیشه در صحنه گرفته نشده بود و نخبه های ایرانی و کانادایی و غیرنخبه های کرمانی هنوز زنده بودن ..بهش فرصت بدید شاید در پادکست بعدی ضمن اعتراف به اطلاعاتی بودنش توبه کنه

      1. انتقام سخت گرفته نشده بود ولی ۱۵۰۰ کشته ی آبان زیر خاک بودند و سخاوتی با وقاحت و بی شرفی تمام چشم بر آنها بست و دهان به طرفداری از عامل سرکوب این حکومت گشود.بله فرصت هست که سکوت کنیم تا این بار هم تعداد زیادی در کف خیابان کشته شوند آخر ما امنیت داریم و در عوض باید برویم در مورد سابقه استعمار غرب مطالعه کنیم

  4. تلخ كنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به كشت من آب به این و آن دهی
    جان منی و یار من دولت پایدار من باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی
    یا جهت ستیز من یا جهت گریز من وقت نبات ریز من وعده و امتحان دهی
    عود كه جود می‌كند بهر تو دود می‌كند شیر سجود می‌كند چون به سگ استخوان دهی
    برگذرم ز نه فلك گر گذری به كوی من پای نهم بر آسمان گر به سرم امان دهی
    عقل و خرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو چون نشود ز تیر تو آنك بدو كمان دهی
    در دو جهان بننگرد آنك بدو تو بنگری خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی
    جمله تن شكر شود هر كه بدو شكر دهی لقمه كند دو كون را آنك تواش دهان دهی
    گشتم جمله شهرها نیست شكر مگر تو را با تو مكیس چون كنم گر تو شكر گران دهی
    گه بكشی گران دهی گه همه رایگان دهی یك نفسی چنین دهی یك نفسی چنان دهی
    مفخر مهر و مشتری در تبریز شمس دین زنده شود دل قمر گر به قمر قران دهی

  5. چه به راه باديه عجيبى.
    جالبه در حالى كه تعدادى از شنونده ها بر آقاى سخاوتى خشم گرفتند، يكى از شنوندگان همه معتقده كه “آقاى سخاوتى حرف بزن، چون هرچى شما بگى از سرمون هم زياديه” (نقل به مضمون).
    اين تفاوت ديدگاهاست. به نظرم در هر دو مورد، فرد مورد نظر زيادى جدى گرفته شده. به اين معنا كه ايشون نه مسئول دولتيه و نه شخصى كه بايد بابت هر مسئله اى پاسخگو باشه. مثل همه ما.
    به هر حال يكى در ميان ما هست كه “به نظر ميرسه” ديدگاه يك طرفانه اى داره. اشتباه ست؟
    به نظر منم اشتباه ست ولى مى پذيرم كه يك نفر “ممكنه” همچين ديدگاهى داشته باشه. قطعاً اگه اين روند ادامه پيدا كرد و برام آزار دهنده شد. راه حلش دنبال نكردن پادكسته. بدون هيچ توهين و انگى.
    اگر هر كدوم از ما يك پادكست داشتيم و افكار و عقايد خودمون رو به سمع و نظر بقيه ميرسونديم، اونوقت معلوم ميشد كه ما هم ابعاد تكان دهنده اى در ذهنيت و طرز فكرمون داريم، كه تا الان بر همه پوشيده بوده. ولى چون هر دو سه هفته يه بار، يكى دو ساعت از طريق پادكست، اين كار رو انجام نميديم، لذا مورد قضاوت هم قرار نميگيريم.
    در واقع تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد. خيلى به خودمون هم مطمئن نباشيم.

    1. شما به بزرگواری خود ببخشید منظورم صرفا خودم بودم و اقرار به بی دانشی خودم به هیچ وجه نخواستم جمع ببندم وگرنه زیر پست کامنت میذاشتم به هر حال من خودم هم از این اتفاقات این چند روز مخصوصا امروز مات و مبهوت موندم وبه محمد آقا حق میدم

      1. نيازى به بخشش من نيست بزرگوار. صرفا خواستم تفاوت ديدگاه ها رو بيان كنم. منظور ديگه اى نداشتم باور كن.

    2. اندیشه= عمل هست…. از کسی که حرف یه چیز را می زند تا کسیکه دقیقا اون رو انجام میده، فاصله ی چندانی نیست. پس حرف هرشخص دقیقا عمل اوست. …. دفاع از ظلم چه با سکوت و چه با تایید و بیان هر دو یکی ست…. حالا همین مانده که سفسطه گونه ، فردا بیاییم پست بذاریم و روشنفکرانه لم بدیم روی مبل با لیوانی قهوه ، وراجی کنیم که اساسا ظلم چیست و مظلوم کیست. و مثلا با کلمات قلمبه سلمبه خودمان را منطقی و رشد یافته مطرح کنیم. .. بحث مشمئز کننده و بدبویی خواهد بود. من که حوصله گوش دادنش را نخواهم داشت.

  6. جالبه و می تونه شائبه ی اطلاعاتی بودن ایشون هم مطرح بشه. سخاوتی یا خیلی بزدل و نان به نرخ روز خوری یا خودفروخته به این حکومت. من ندیدم حتی یک استوری در صفحه اینستاگرامش بذاره در رابطه با چنین زلزله ی انسانی که زندگی هیچکداممون از ترکش هاش مصون نخواهد بود. کامنتهاشم بسته .

  7. در مورد سواد ایشون واقعا نظری ندارم ولی آنچه شرف انسانی را می سازد ایستادن در سمت حقیقت و محکوم کردن ظالم است که ایشون هم مثل خیلی از ایرانی ها تنها به منفعت خودش می اندیشه تا چیز دیگر. ساکت نشستن و چشم بر این بی لیاقتی احمقانه بستن قطعا نشانی از حماقت ماست و از ماست که بر ماست

  8. آقای سخاوتی در مورد پیور تروریزم نظامی که بلد نیست چطور چندتا هواپیما کند که به موشکهای هواشده اش نخورد نظری ندارید؟ در مورد وقلحت دروغ گویی دولتی چطور. پیور دروغیزم دولتی

    1. علی سخاوتی نشان داد که بیسواد تر از اون چیزی ست که هست. …. سفر و مطالعه انسان را رشد نمی دهد، آنچه رشد دهنده ست،،، گفتن این است که نمیدونم.

  9. وبلاگ ناهید رکسان خیلی جالب توضیح میده ولی خب خیلی همه چیز در هم گره میخوره و آدم هنگ میکنه کی به کیه

  10. اين كار خانه كه گفتيد بسيار سنگين هست، خيلي توجه من رو به خودش جلب كرد. اول اينكه حجم يك كار چه دخلي به ارزش مادي و معنوي اون كار داره؟ دوم اينكه اقلا رشد تكنولوژي و خدمات هميشه به اين سمت بوده كه از كار خونه كمتر و كمتر كنه، پس حجم مشخصي هم واقعا نداره. و سوم اينكه چرا شما به اين نتيجه رسيديد كه يك نفر بايد توي خونه بمونه و به كار خونه و تربيت بچه برسه؟ چرا به اين نتيجه نرسيديد كه بهتره ميزان كار براي هر كدوم نصف بشه؟ بنظر من كار خانه يه كار كاذب هست. يك فعاليت فيزيكي بدون رشد شخصي و ارزش افزوده. انسان بر اثر يكجا نشيني كثافت توليد ميكند و اين كثافت رو بايد به شكلي برطرف كند. اين كه نميتونه در كلي ترين حالت، بودن يك انسان رو در تمام مراحل زندگي ش تعريف كنه. پس مسئله شكوفايي چي ميشه؟ لزوم حضور اجتماعي براي من همين شكوفايي ست (و نه لزوما موفقيت!). ممكنه كسي ادعا بكنه چيزي كه واقعا هست يك خانه دار تمام عياره، ميپذيرم. ولي اينطور كه شما ميفرماييد از هر دو نفر يك نفر بايد خانه دار باشه! چرا؟ چون جامعه احتياجي به كار اون يك نفر نداره! طبق اين گزاره من نتيجه ميگيرم جامعه بر انسان و نفس بقا بر كيفيت بقا اهميت داره. و اين با صحبت هاي شما در پادكستي كه با شما داشتم متناقضه.

  11. به به. بالاتره یه اتفاقی افتاد که در طول تاریخ پادکست به راه بادیه ، برای اولین بار شاهد اظهار نظر جناب سخاوتی در مورد مسائل سیاسی روز هستیم. جای بسی شگفتی است به شدت برای ما که به سیب زمینی بودن این پادکست در رابطه با سیاست عادت کرده بودیم. ولی آقای سخاوتی چیزی که از قلم انداخته ای این است که برای اظهار نظر سیاسی در مورد مسائل خاور میانه می توان یکی به نعل زد و یکی به میخ ولی نمی شو فقط به نعل زد و باز هم زد به نعل. آنوقت ممکن است پای استدلالت بد جوری بلنگد و دم خروست بدجوری بیرون بزند. بگذارید تا واضح ترش کنم. اینکه وقتی شما در مورد پیور تروریزم قاسم سلیمانی اظهار نظر می کنی ولی در مورد پیور تروریزم دولتی که همین یک ماه پیش کف خیابان های ایران مردم را در خاک خودشان به خاک و خون کشیدند ، ساکت می مانی یک جای کارت می لنگد. وقتی از استعمار غرب صحبت می کنی ولی در مورد استعمار عرب ساکت می مانی . استعماری که با مصادره ی انقلاب ۵۷ چهل سال است مملکت ما را به تصرف در آورده، دیکتاتور مابانه بر تخت و بارگاه منبرنمایش نشسته و عرب بودن خودش را به وضوح و صدای بلند با بستن چندین متر پارچه سیاه به کله اش توی چشم مردم ایران فرو می کند و هر معترض، منتقد یا صدای مخالفی را به بی رحمانه ترین و غیرعادلانه ترین روش ممکن حذف می کند و از قربانی کردن هر گونه منافع ملی و حقوق شهروندی به پای ذهن متعصب ایدئولوژی زده اش پروایی ندارد. علی سخاوتی بهتر بود همانطور که به نعل کوبیدی یکی هم به میخ می زدی.

    1. با باید انصاف داشت یا هم سکوت. علی آقا راه سوم رو میره…. پرحرفی و ظلم. البته یه کم نظرم شدت داره اما حرف آقا محمد، متین هست.

  12. دانشکده ی مطالعات جهان دانشگاه تهران یه رشته ی کارشناسی ارشد داره با اسم مطالعات آمریکای شمالی

  13. عالی بود … این قسمت را خیلی دوست داشتم … چند بار خواسته بودم اون صدای ویبره را بگم قطع کنید بخصوص توی پادکست آخری که ضبط کردیم خیلی باعث عدم تمرکز من میشد . همیشه وقتی سوار هواپیما میشم این سوال برام پیش می یاد که این مسخره بازی ها چیه !! چرا تو یه پرواز یک ساعته که نیم ساعتش هم تیک آف و لندینگ هست و نمیشه کاری کرد توی اون نیم ساعت باقیمانده یه سری آدم با لباسهای قشنگ باید بیان بدو بدو و هول هولی از آدم پذیرایی کنن !! واقعا چرا ؟

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *