تلاش بی وقفه باران برای فهمیدن خودش. پادکستی که به دلیل تمام شدن شارژ گوشی باران بدون خداحافظی ماند.
عکس پست و موسیقی انتهای پادکست به درخواست باران.
پادکست فارسی فنامنا را که با فید پادکست به راه بادیه منتشر می شود، می توانید روی بیشتر اپ های پادکستینگ گوش بدهید.
Apple Podcasts, Castbox, Radio Public, Pocket Casts, Spotify, Google Podcasts, Anchor
آدرس ایمیل و کانال تلگرام پادکست به راه بادیه.
آدرس صفحه اینستاگرام و توئیتر به راه بادیه.
اگر شما هم مایل هستید درباره زندگی خودتان حرف بزنید می توانید در پادکست فارسی فنامنا شرکت کنید.
به نظرم یکی از متفاوت ترین موارد فنامنا بود. بعد از این همه آدم که به طرز کلافه کننده ای پنج تا زبان بلدن و به هشت تا ساز تسلط دارن و نصف دنیا رو در بیست و چندسالگی گشتن و به اندازه پیره مردای هشتادساله تجربه دارن و حکمت زندگی بلغور می کنن ، یکی اومده تو فنا منا که تمام مدت من رو یاد هولدن کالفید می ندازه. بخصوص اونجا که باران از سفرش به اصفهان می گفت و اون آدمی که تو اصفهان ازش محافظت می کنه و برش می گردونه اینکه بابای باران می گه اون فرد آدم نبوده و از طرف خدا بوده انگار داشتم تو یه جهان یه داستان سورئال قدم می زدم . جهانی که یه نفر به جای تن دادن به رقابتهای از پیش تحمیل شده اش یه نفر اومده و می پرسه چرا.؟ به جای اینکه سعی کنه هر چه تعداد بیشتری زبان یادبگیره، سواد جمع کنه و مدرک تلنبار کنه، اومده و می پرسه چرا ؟ چرا باید زبان یاد گرفت؟. زبان اصلا با ما چیکار می کنه؟ کلمه ها چیکار می کنن؟ چرا باید دبن دار بود؟. اصلا دین از کجا اومده؟ چرا من باید قبول کنم که مرد باشم؟ چیه که از ما زن یا مرد می ساز و هزاران سوال بدیهی دیگه که فقط کودکان می پرسن و فیلسوفان و گاهی هم دیوونه ها. به نظرم پادکست باران باید ادامه پیدا می کرد. جا داشت که آقای سخاوتی دو قسمت رو به باران اختصاص بده.بخصوص که سوال اصلی این پادکست که در مورد موضوع جنسیت بارانه مبهم و بی پاسخ موند.
واقعا چه صبری آقای سخاوتی،
وسواس فکری باعث شد ۹۰ دقیقه ایده اصلی باران تکرار بشه، 😅
ممنون از دوستانم که کامنت گذاشتند. کاش میشد در فضای مناسبی مشخصاً درباره جنسیت و الان که مدتی است با فلسفه جنسیت آشنا شدم با کسی حرف میزدم شاید راحتتر و سریعتر گرهها برام باز میشد و موقعیتم برام شفافتر میشد، بعضیها بهم گفتند برم پیش روانشناس اما الان در موقعیت مناسبی برای این کار نیستم. خوشحالم که آقای سخاوتی توضیح پادکست رو «تلاش باران برای فهمیدن خودش» نوشت. فهمیدنی که جنسیت باران هم قسمتی ازش شده. بالاخره راهی که میرم ساده نیست. ببخشید اینجا هم زبر پست هم انگار نمیتونم خوب حرفم رو بزنم. چند بار نوشتم و پاک کردم، امروز و دیروز تا این رو فرستادم؛ الانم مطمئن نیستم که باید این رو میفرستادم یا نه.
منظورت از موقعیت مناسب چیه؟ از لحاظ مالی یا وقت؟
هر دوش. سومیشم فکر میکنم بیفایده بودنش. اینکه روانشناس نهایت بگه مشکلی نیست و کنار بیا با این موضوع که خوب این کاریه که خودم میکنم. چیزی که نمیتونه انجام بده و من میگم بیفایده ست اینه که نمیتونه مانعی رو از زندگیم حذف کنه. اصلن زندگی ها این روزها اینقدر سخته که من خیلی وقته بیفایده میبینم یا ابلهانه میبینم از خودم حرفی بزنم، فکر میکنم یه دوست خیلی بهتر از مشاور و روانشناس میتونه باشه.ضمنا محسن جان من اختلال کمبود توجه ندارم. این عدم توانایی رابطه برقرار کردن برای افراد خاصی بود، که برای آقای سخاوتی گفتم چه افرادی هستند و علتش چیه. ولی برای اختلال توانایی رابطه برقرار کردن گمونم اصلن خودم نمیخوام رابطه برقرار کنم و ترجیح میدم توی دنیای خودم باشم و اینو درست میبینم و دوست دارم ضمن اینکه تبعاتش مثل تنهایی مفرط رو هم داره..
منظورم عدم توانایی رابطه نبود. در کل به نظرم هر چیزی به یکی دوبار آزمایش کردنش میارزه. روانپزشک و روانشناس خوب هم همینطورِ.
تو پادکست یا تو وبلاگت در مورد جنسیت، گرایش جنسی و این موارد حرف بزن.چه اشکال داره؟ اتفاقن میتونه برا خیلیا راهگشا باشه علاوه بر خودت. همه استفاده میکنیم. خوب و خوش باشی.
ممنون از باران و علی سخاوتی. خ جالب بود
باران در مورد Attention deficit disorder (ADD)
و
executive function disorder (EFD) کمی سرچ کن.
تو یوتوب هم میتونی سرچ کنی. به فارسی میشه: اختلال کمبود توجه و تمرکز
سخاوتی یه پست مفصل راجع به خودکشی بنویس.
ممنون
خیلی ممنون که گوش میکنید و خیلی خوشحال میشم. فکر میکردم بشه خیلی چیزها رو گفت خیلی بهتر اما نشد. پادکست طولانی شد و خواستم حرف آخر رو بزنم که شارژ گوشی تموم شد. حرف آخر درباره این بود که با رفتن سراغ زبانی جدید (راهی جدید) بازم انگار چیزی بدست نیووردم. تنها چیزی که قبل از ضبط پادکست با آقای سخاوتی هماهنگ کردیم این بود که من آخر پادکست وبلاگم رو معرفی کنم که روی اسمم توی همین کامنت کلیک کنید وارد وبلاگم میشید. میشد درباره اینکه چرا دامین بلاگم آفرودیتوسه هم با حوصله حرف زد ولی خوب خیلی فرصت کم بود خیلی و من باید همهچی رو فشرده میگفتم حین اینکه مواظب باشم برای شنونده آزاردهنده نشه. اگه صدامم لرزشی داره برای سردی هوا بوده. این پادکست برام ماندگار شد چون اولینبار توی فضایی تقریباً عمومی از خیلی چیزها که جایی دیگه نگفته بودم حرف زدم. بازم مرسی.
انفجار ذهن.
راهى جز از اين شاخه به اون شاخه پريدن و تكه تكه حرف زدن نداشت. حجم زيادى از جزئى نگرى، ادراك و حتى ميشه گفت نوعى نبوغ در اين آدم وجود داره كه توضيح و تفسيرش ممكنه براى هر كسى كه جاى باران باشه، كار دشوارى باشه.
در جستجوى درك و فهميدن چيزيه كه انگار پايانى براش نيست.
با توجه به شرايطى كه كم و بيش از محيط پيرامونش توصيف كرد، فكر مي كنم خيلى فراتر رفت.
واسه باران همه چيز ميتونست خيلى ساده تر باشه.
استقلال از خانواده واقعا آرزوی خیلی از جوون هاست. و خب غیر از کار کردن جوون ها به راه هایی مثل ادامه تحصیل، مهاجرت، ازدواج و … فک میکنن واسه استقلال. فک کنم شاید حس میکنیم خیلییی زیاد باید کار کرد و هرگز نمیشه مستقل شد. من خودم فک میکنم آدم کم خرج کنه و بره شهر کوچیک میتونه مستقل شه با بدبختی. ولی خب سیو کردن پول هم مسئله ایست که در حالت استقلال واقعا سخته انجامش.
با این سیستم در خود فرورفتن عمیق هم آشنا هستم :))) منم گاهی زیاده از حد( به گفته ی روانشناسم) رفتار خودم و بقیه و کلا همه چی رو تحلیل میکنم. ولی فک نکنم به اندازه ی باران. ولی کلا دنیا در حالتی که تحلیل نشه خیلی راحت تره و بیشتر خوش میگذره.
آهان راستی دوست دارم بدونم در ادامه ی پادکست باران میخواست چی بگه.
درباره ی علی سخاوتی هم، ایشون هنرمند بسیار جالبیه که نه تنها ابزار هنریش رو جوری انتخاب کرده که در اختیار همه به راحتی قرار میگیره، بلکه هرکی بخواد میتونه جزو اثر هنریش بشه. دوست دارم در آینده با علی سخاوتی یه مصاحبه بکنم و ببینم چه جوری میتونه بدون اینکه مهمانان پادکست رو قضاوت کنه یا حس بد بهشون بده، حرفاشون رو بشنوه. تو این همه قسمت پادکست فنامنا، یادم نمیاد کسی از دست علی سخاوتی عصبانی شده باشه یا بحثی پیش اومده باشه.