پادکست فارسی فنامنا – دوم مرداد 99

از دست دادن مادر، فرار از خود، مهاجرت و شستن بیماران. گفتگویی عمیق و لذت بخش با ملیکا که ادعا می کرد نه حسی دارد و نه حرفی برای گفتن.

پوزش من را بابت کیفیت بد صدا لطفا بپذیرید.

 

پادکست فارسی فنامنا را که با فید پادکست به راه بادیه منتشر می شود، می توانید روی بیشتر اپ های پادکستینگ گوش بدهید.

Apple PodcastsCastboxRadio PublicPocket CastsSpotifyGoogle PodcastsAnchor

آدرس ایمیل و کانال تلگرام پادکست به راه بادیه.

آدرس صفحه اینستاگرام و توئیتر به راه بادیه.

صفحه فیسبوک فنامنا.

اگر شما هم مایل هستید درباره زندگی خودتان حرف بزنید می توانید در پادکست فارسی فنامنا شرکت کنید.

4 دیدگاه

  1. توی اون سن طبیعی هست که کمی اشفته باشه افکار آدم. هممون بودیم. به نظر من عمیق تر از سنت فکر میکنی و باید کِریدیت بیشتری به خودت بدی که تو اون سن رفتی کشور دیگه و همه مراحل رو طی کردی و داری درس میخونی. و اینکه سبک خودت رو به رسمیت بشناس و یوتوب ببین، یوتوب عالیه! 🙂 منم دیگه حوصله کتاب خوندن ندارم از وقتی یوتوب رو کشف کردم. آخه واقعن بهتر جواب میده. گوود لاک 

    1. چه گفتگوی خوبیملیکا جان چقدر عاقل و آگاه و باهوش هستی!جمله ای گفتی که بعد از غم از دست دادن مادرت ، انگار با آدم قبلی که بودی غریبه بودی.بسیار حس عمیقی داشت.ممنون 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *