رهایی
در این مجموعه چهار قسمتی، چهار داستان کوتاه بسیار جذاب از ریموند کارور نویسنده آمریکایی میشنوید.
ریموند کارور (۱۹۳۸ – ۱۹۸۸) شاعر و نویسنده آمریکایی بود. او به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکا شناخته می شود.
کارور به قول خودش، به مختصر و مفید و البته عمیق نوشتن گرایش داشت. داستانهای او در عین سادگی و توصیف یک زندگی معمولی، ابعادی پنهان از زندگی را به ما نشان می دهند که گویی یک عمر رویشان پرده کشیده بودهایم.
چهار داستان صوتی جذاب در چهار هفته
برای خرید و دریافت این مجموعه داستان صوتی به پایین همین صفحه مراجعه کنید.
هر قسمت شامل یک داستان کوتاه صوتی به همراه برداشت من در پایان داستان می باشد.
آشنایی بیشتر با این مجموعه و نویسنده داستانها
امروز صبح
چه صبحی بود امروز صبح. کمی برف روی زمین نشسته بود. خورشید در آسمان صاف و آبی شناور بود. دریا آبی بود، آبی و سبز، تا جایی که چشم کار میکرد.
آرام. بدون موج. من لباس پوشیدم و برای پیاده روی بیرون رفتم– مصمم که بازنگردم تا اینکه دریابم همه آنچه را که طبیعت به من عرضه میکرد.
من از کنار چند درخت پیر و خمیده گذشتم.
از میان یک مزرعه با سنگهای پراکنده، جایی که برف در آن پخش شده بود عبور کردم. به حرکت ادامه دادم تا به دماغه رسیدم.
جایی که به دریا خیره شدم، و به آسمان، و به مرغان دریایی که بر فراز ساحل سفید آن پایین در دوردست پرواز میکردند. همه در یک نور سرد ناب شناور بودند. اما، طبق معمول افکارم شروع کردند به پراکنده شدن. باید خودم را به دیدن آنچه در حال دیدنش بودم و نه چیز دیگر، وادار می کردم. باید به خودم می گفتم این چیزی است که مهم است نه چیز دیگر. (و قطعا برای یکی دو دقیقه آن چیز را دیدم!) آن چیز برای یکی دو دقیقه اندیشه های معمول را کنار زد، اندیشه درست و غلط- وظیفه، خاطرات حساس، افکار مرگ، اندیشه اینکه چطور باید با زن سابقم رفتار کنم. همه چیزهایی که امیدوار بودم امروز صبح از شرشان خلاص شوم.
چیزهایی که هر روز با آنها زندگی میکنم. چیزهایی که برای زنده ماندن زیر پایشان گذاشتهام.
اما برای یکی دو دقیقه خودم را فراموش کردم، و بقیه چیزها را. میدانستم که فراموش کردهام.
چون وقتی سرم را برگرداندم نمیدانستم کجا هستم. تا اینکه چند پرنده از روی درختان در هم فرو رفته بلند شدند. و به سمتی که من باید میرفتم به پرواز در آمدند.
— شعری از ریموند کارور
ریموند کارور در این داستانهای فوق العاده زیبا، زندگی روزمره خودمان را با هنرمندی به ما نشان میدهد. اینکه چطور با گرفتار شدن در افکار و نگرانیهای روزمره، از چیزی که مهم است غافل میشویم.
و بعد یک نشانه پدیدار میشود. چیزی مثل پرندگانی که از لای شاخههای درختان به پرواز در میآیند. تم مشترک این داستانها رهایی است. رها شدن از زندانی که نویسنده – گاهی اوقات به صراحت و بیشتر وقتها به ظرافت – خود ساخته بودن آن را به ما نشان میدهد.
این داستانها بسیار واقعی هستند و کمتر کسی ممکن است با آنها رابطه برقرار نکند. نویسنده رنج یک زندگی معمولی را به زیبایی برای ما توصیف میکند و سپس امید به رهایی را – به سادگی- برای ما به تصویر میکشد.
نویسنده در سراسر این چهار داستان (مثل شعر فوق) گرفتار یا گم شده است. گرفتار خودش و گم گشته در افکار خودش. اما او به تدریج میتواند از خودش فراتر برود. او با دنبال کردن یک نشانه یا نشانههایی قادر میشود با پرداختن به چیزی که مهم است به رهایی برسد.
من وقتی داشتم برای اولین بار این داستانها را میخواندم، به قدری برای من جذاب و الهام بخش بودند که به خودم گفتم: “من حتما باید اینا رو ترجمه کنم.” و بعد اواسط ترجمه اولین داستان بودم که تصمیم گرفتم این داستانها را به شکل صوتی ارائه کنم تا مخاطبین بیشتری بتوانند از آنها لذت ببرند.
امیدوارم شما هم مثل من از شنیدن این داستانهای بی نظیر لذت ببرید.
علی سخاوتی
بهار ۱۳۹۹
خرید و دریافت مجموعه رهایی:
ابتدا روی یکی از گزینه های زیر کلیک کنید و سپس خرید خود را نهایی نمایید.
خرید آنلاین مجموعه
خرید آنلاین تک داستان
قسمت اول فیل
قسمت دوم کلیسای جامع
قسمت سوم جعبهها
قسمت چهارم هر کی که رو این تخت خوابیده بوده