مشاهدات من در باب کارآفرینی در نمایشگاه کام

دوشنبه ای که گذشت اولین نمایشگاه کشف امکان و معنا (کام) برگزار شد. برای من و همچنین دوستانم که در این نمایشگاه شرکت و مشارکت کرده بودند تجربه خیلی خوبی بود. چیزی که می شنوید اگرچه با قالب معمول پادکست گپ با علی سخاوتی تفاوت دارد ولی همانطور که قول داده بودم آنرا منتشر کرده ام.

از هفته بعد پادکست مطابق روال همیشگی ضبط خواهد شد. لطفا تماس بگیرید.

23584858 دوشنبه ها ساعت 4 تا 6 عصر.

این یک شماره تلفن معمولی است و هزینه اضافه ای بر روی قبض تلفن شما منظور نخواهد شد.

11 دیدگاه

  1. الان که وارد بحث کارآفرینی شده ام و دوباره این فایل رو گوش دادم میگم شما هیچ درک صحیحی از کارآفرینی اراعه نکردید و اطلاعات کاااااااااااملن غلطی رو بهش پرداختید
    شما حتی معنای صحیحی از عبارت کارافرینی ندارید واین برداشت هاتون هرچی که هست ربطی به کارافرینی واقعی نداره
    تنها راه حل نجات ایران کارافرینیه
    درسته که سخت به نظر میاد ولی شعار کارافرینی اینه که هر کسی تو هر سنی از هر جایی با هر ویژگیهایی میتونه تولید ثروت بکنه
    تو ایران امکان موفقیت تو این راه نه تنها 1 درصد نیست بلکه 99 درصد هست
    و ما کارآفرین ها سراغ کارهایی که حداقل پانصد درصد سود نداشته باشند اصلا نمیریم!!!

  2. مثال خوبی نزدید….
    مهندس!
    اساسا یک مهندس باید باید باید فکرهای زیادی به ذهنش برسه
    بعضا فکرهایی خاص که به فکر ادمای عادی نمیرسه
    پس شاید مدرک مهندسی هم که میگیرن کشکه
    چون همچین چیزی تولید نمیشه

    بهرحال من کم و بیش به این مطلب معتقدم که: آدما یا موفق می شن یا بی شعورن

    1. ایشالا که شما موفق میشین
      اعتقاداتتون رو به اطلاع دوستان هم خواهم رسوند، چه بسا کارگر افتاد و فکرمون باز شد!

  3. مرسی، استفاده کردم از حرفاتون

    این هم سناریوی محتملی هستش به نظرم: طرف با خودش فکر میکنه، خب من الان کار میخوام، میره سراغ استخدام دولتی، چندین بار امتحان میده و در مراحل مختلف رد میشه (بیشتر در مرحله ی مصاحبه ی عقیدتی سیاسی)، بعدش میره سراغ کارآفرین های دیگه (شرکتهای خصوصی)، که ازش تسلط به کلی چیز میخوان و چند سال سابقه ی کار و تضمین خاصی در مورد امنیت شغلی وجود نداره، و قاعدتا به شدت باید کار بکنه و معمولا آنچنان که فرمودین مهربون نیستن باهاش

    در هر دو حالت اینها، درآمد کسب شده، به شدت بخور و نمیره(چه بسا نخور بمیر)

    پس گزینه ی سومی میمونه، “کارآفرینی”، اطلاعات خاصی در موردش موجود نیست ولی تنها روزنه ی امیده، (احتمالا یک تصویر خیالی قدرتمند و ثروتمندی هم از خودش میسازد، از زمانی که در این مسیر با افتخار قدم برداشته)
    پس همین گزینه انتخاب میشه، و اونم که به احتمال 90 درصد سرش به سنگ میخوره

    چه تراژدی غم انگیزی
    🙂

    1. گزینه ی سوم از کجا اومد؟؟؟

      من فکر میکنم مشکل تو کشو های ماست که این گزینه ها رو توشون گذاشتیم….

      1. این گزینه ها رو معمولا من اطرافم دیدم
        شما چه گزینه هایی تو کشوتون دارید؟
        مشتاقم بدونم

        1. خب به نظرم گزینه های هر کسی منحصر به فردند…. شاید هم نه
          وقتی میگید در اطرافم دیدم یعنی خیلی ها گزینه های مشترکی دارند…. یا اینکه اکثرا راغب به خلق گزینه جدید و انحصاری نیستند
          چون این کار علاوه بر ریسک هزینه هم دارد!

          خلاصه اگر منظور شما گزینه های من برای پیدا کردن یک شغل هست این ها رو که بیشتر عمومی هم هستند فعلا دارم:
          کسب مدرک در ایران از رشته ام و پیدا کردن یه شغل کارمندی با پارتی بازی
          ادامه تحصیل و استاد انشگاه شدن و تدریس
          نفوذ در یک ارگان دولتی عقیدتی سیاسی و….
          کسب عنوان در یک جشنواره علمی و استخدام احتمالی
          ادامه تحصیل در خارج و پیگیری تمام گزینه های فوق در آنجا
          تدریس زبان
          دوباره کنکور دادن و تلاش برای پزشکی قبول شدن و احتمالا پزشک شدن
          اختراع یک چیز جدید و جذب به یک دانشگاه خارجی و ادامه تحصیل و…. چرا که نه؟!
          نویسنده یا فیلمنامه نویس شدن و یا پول در آوردن از خلاقیت
          ورزشکار حرفه ای شدن
          یا کسب مدرک مربیگری یک رشته ورزشی و مربی شدن؛ ترجیحا خارج از ایران چون اینجا پول نمیدن
          پیگیری و یافت نحوه ساخت یک محصول صنعتی یا خوراکی یا هرچیز پر سود در ایران و زدن خط تولیدش چون در ایران راحت تره
          و خیلی گزینه های دیگه که فعلا در دست بررسی هستند

          1. good 🙂
            کشوی پری دارین
            تبریک میگم
            بعله، درست میگین، میشه گفت راغب به خلق گزینه های جدید نیستن، گزینه شون کار در یک شرکت هست، حالا ممکن است دولتی باشد یا خصوصی با سمت متفاوت
            شاید حق دارن، چون فعلا مهندس شده اند(البته مدرکش رو گرفته اند فقط) (و فقط مهندس شده اند، بدون کسب هیچ حرفه ی دیگری) واسه همین گزینه ی دیگه ای به ذهنشون نمیرسه

  4. کارآفرینی به دلیل این برای من جذابیت داره که
    حقوق اداره کار که صاحب کار میخواهد به من بدهد در حدی نیست که بتوانم مثل آدم زندگی کنم و در حد زنده‌مانی هم نیست
    آخه با 800.000 تومان در ماه چطوری میشه زندگی کرد وقتی کرایه خونه بالای 500.000 تومان است

    یعنی اگر به افراد بالاتر از خط فقر حقوق بدهند فکر میکنم که بیشتر افراد بخواهند برای دیگران کار کنند تا اینکه خودشان کسب و کار راه بیاندازند

    فایل جالبی بود ممنون
    فقط از دقیقه دو آن سر و صدای اضافی شروع میشه

  5. گه چنین بنماید و گه ضد این
    جز به حیرانی نباشد کار دین

    دیدگاه شما در مورد کار مرا به یاد این بیت انداخت. جالب است!

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *