من فکر می کنم بیشتر آدمها(بیشتر از هشتاد و پنج درصد) همین امروز باید کارشان را ول کنند (یعنی از فردا دیگه نرند سر همین کاری که امروز دارند.) حتی آدمهایی که قسط ماشین می دهند یا هزینه دانشگاه آزاد بچه هایشان را می پردازند. حتی کسانی که نان آور خانه هستند و حتی کسانی که فکر می کنند که بخشی از چرخ اقتصاد ملی به واسطه آنها می چرخد.
چرا تو هم مثل بیشتر آدمها باید همین امروز کارت را ول کنی؟
-
چون هر روز صبح دوست نداری از تختت بیرون بیایی. تفاوت بزرگی است بین لذت خواب نوشین سحری و تمدید ده دقیقه به ده دقیقه ماندن در تخت وقتیکه اصلا خوابت نمی آید. اگر می خواهی توی تخت بمانی که سر کار نروی پس واقعا نباید سر کار بروی!
-
در محل کار به جای کار کردن مقدار زیادی وقت و انرژی صرف سیاست بازی (زیرآب زنی) می کنی.
-
تو و همکارانت پشت سر مدیرتان بدگویی می کنید.
-
برای خودت ارزش افزوده ایجاد نمی کنی. به خودت مثل یک کسب و کار نگاه کن. آیا ارزش تو امسال بیشتر از سال قبل است؟ آیا ارزش تو سال آینده بیشتر از امسال خواهد بود؟ (دلایل دو و سه دلیل چهار را تقویت می کنند.)
-
فکر می کنی که حقوق پرداختی به تو کمتر از چیزی است که باید باشد.
-
بیشتر از هفته ای یکبار توی تقویم دنبال تعطیلی می گردی.
-
اگر ازتو درباره شغلت بپرسند در جوابت همه چیز هست به جز کاری که شخص تو انجام می دهد؟ مثلا من تو یک شرکت نفتی کار می کنم! من تو قسمت حسابداریم! من مهندس کامپیوترم!
-
کسی در محل کار سرت داد می زند. داد زدن سر کسی کار خوبی نیست. هیچ کس حق ندارد سر تو داد بزند.
-
بر این باور هستی که با این کار به جایی نمی رسی و این موضوع را دائما به خودت و دیگران می گویی.
-
تنها دلیلت برای سر کار رفتن، خانه نماندن، پول درآوردن یا دوست پیدا کردن است.
مطالب مرتبطی که در این زمینه خواهم نوشت:
ده دلیل برای بازگشت به کار شاهزاده ویلیامز به جای رفتن به ماه عسل
در مدح ترک ناگهانی کار
فقط گزینه ی یک برای من مثبت بود که اونم بخاطر گشادیمه :))
فکر میکنم وضعیت خوبی دارم!
چه جالب جواب من به همه موارد بالا مثبت است
نپرس پس چرا ادامه میدی
تنها دلیلش اینکه ترس همه وجودم را تسخیر کرده
سن آدم که میره بالا قدرت ریسکش کم میشه
چاره ای جز مکانیکی شدن نداری
به نظرم کار نکردن گزینه خوبی نیست. بهتره بگردیم کار مورد علاقه مان را پیدا کنیم. با انجام کار مورد علاقه هم کار کرده ایم و هم خود را بیان کرده ایم.
سلام . من پشت کنکوری رشته کامپیوتر هستم . چند ماه پیش قبل از اینکه کتاب “امکان ” شمارو بخونم این تصمیم به ذهنم خطور کرد که برای کنکور اصلا درس نخونم و شروع کنم به نوشتن یک کتاب .. برای نوشتن کتاب دو تا موضوع به ذهنم خطور کرده .. ولی متاسفانه از ریسکش میترسم .. یعنی میترسم اگه به همین تصمیم پایبند باشم دیگه توی جامعه جایگاهی نداشته باشم .. با تشکر ..
و من ول کردم :))))
خدا رو شکر بالای 70 درصد اینا رو دارم! 😀
واقعا؟ کنجکاوم بدونم چی باعث میشه که به اون کار ادامه بدی؟
عدم وجود امنیت شغلی، وضعیت بیکاری موجود در منطقهای که من به ناچار مجبورم در اون زندگی کنم.
وضعیتی که مجبورم با داشتن مدرک مهندسی برق و الکترونیک، کار یه مهندس صنایع، کامپیوتر، برق، و مکانیک رو همزمان انجام بدم و تنها یک حقوق کارگری بگیرم. بصورت خصوصی حاظرم بیشتر توضیح بدم.
هیچ گزینه بهتری در منطقه شما وجود ندارد؟
در مورد صنعت باید بگم صفر!
ولی اگر کسی سرمایه کافی داشته باشه و بتونه کسب و کار خودش رو راه بندازه چرا گزینه زیاد هست.
نه ! مث اینکه کار نمی کنه :
از اینجا امتحان کن
http://alimemar.blog.ir/1393/07/06/jobs
به نظرم منم خیلی از آدم ها باید همین الآن از کارشان بیایند بیرون
خیلی وقت پیش در وبلاگم در یک یادداشت به همین موضوع پرداختم
دوست داشتی بخونی رو اسمم کلیک کن مستقیم میره تو پست مربوطه
یه بار تو یه مستند حیات وحش چیز جالبی دیدم. گونه ای از گربه های خونگی تو مدفوع شون یه نوع ویروس دارن. حوصله نداشتم سرچ کنم مستند بگم. بهرحال. وقتی این گربه رو چمنزار مدفوع می ریزه و بعد ها موش های اون دور و بر میان از رو اون چمنا رد می شن و چیزی می خورن ویروس وارد بدنشون میشه. این ویروس می تونه از سد خونی مغزی موش بگذره و وارد مغزش بشه. اثرش رو مغز موش اینه که شجاع می شه و وقتی گربه رو می بینه نمی ترسه گربه هم میاد راحت شکارش می کنه. بگذریم از ظرافت این فرگشت. می خواستم بگم مطالب وبلاگت یه همچین تاثیری داره. ادم بعد از خوندن مطالبت نسبت به هشدارهایی که زندگی و اطرافیان می دن بی تفاوت می شه و کار خودشو می کنه. می خواستم بگم الان که حرفات رو خیلی ها می شنون و چون مطالبت جذابه یکم مواظب باش چی می گی. اما از یه طرف نمی تونم بگم این تاثیر الزاما مضره. فقط امیدوارم گربه زندگی شکارمون نکنه
دقیقا همینه.ارزشم بیشتر میشه حقوقم کمتر.فقط میگم معلمم.بهم اونجا بی احترامی میشه.همش مینالم تا 10 دقیقه قبل از رفتنم تئ رخت خوابم،همش میگم کی آخر هفته میشه دو روز نرم سر کار.
دو تا چیز هست که با تمام وجودم بابتشون از خدا ممنونم 1- سلامتی 2- نجات از جهل
البته بابت همه چیز خدا رو شکر.