چشم می گشايم به آسمان آبی

چشم می گشايم به آسمان آبی
و بادمجانهای رها شده در باغچه
و سكوت بين گذشتن ماشينها از خيابان مجاور
و تير چراغ برق كه لامپش ديشب روشن بود
و كمی گرسنگی
و كمی تشنگی
و حس خوب بعد از خالی كردن مثانه
چشم می گشايم به روزی كه از نه و نيم صبح می خواهد آغاز شود
با آسمانی آبی
و بادمجانهای رها شده در باغچه
و سيم برقی كه يخچال را روشن می كند
و هندوانه خنك توی يخچال
امروز می خواهد از نه و نيم آغاز شود

 

پرند – ساعت نه و نیم صبح

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *