1- در ابتدای این فرایند، سیستم اصطلاحا شروع به پایین رفتن می کند. مثل خاموش کردن چراغها قبل از خواب. یا عطسه و آبریزش بینی قبل از خوب شدن سرماخوردگی.
2- در حین پایین رفتن سیستم، همه برنامه های باز باید با هدف انتقال اطلاعاتشان از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت بسته شوند. تا قسمتی از زحماتمان از بین نرود. یا چیزهایی که یک دوره چند روزه یا چند ماهه یا چند ساله می تواند به ما یاد بدهد. به عنوان یک فرد. یا یک جمع.
3- سیستم در حین پایین رفتن به برنامه هایش زمان زیادی برای بسته شدن نمی دهد. به جز شتاب و تعجیل شب عید که هر اینور سال تکرار می شود، مثالهای کوچک و بزرگ فراوانی در تاریخ و فرهنگهای مختلف شاهد این مدعاست. یا در زندگی خودمان.
4- بعضی از برنامه ها نمی خواهند یا نمی توانند در این زمان کوتاه بسته شوند. مثل زخمی که به زور التیام نمی یابد. یا کینه ای که به سرعت به عشق تبدیل نمی شود. یا فرهنگی که یک شبه بالا نمی رود. یا حسرتی که چند روز دیگر نیاز دارد بماند. یا آرزویی که هنوز بطور کامل شکل نگرفته است.
5- سیستم “باید” پایین برود. برای اینکه اصطلاحا دوباره بالا بیاید. برای شروع دوباره. تصمیم برای پایین رفتن سیستم فراتر از سیستم و تک تک برنامه های آنست. بیشتر وقتها دلیل پایین رفتن سیستم فراتر از درک ماست. دلیل بالا آمدنش هم همینطور.
6- سیستم حافظه کوتاه مدتش را از آت و آشغالهایی که برای مدتی نسبتا طولانی ذخیره کرده است، در یک زمان نسبتا کوتاه پاک می کند. مثل پاک شدن چند روزه انبارهای میوه و آجیل و لباسهای بنجول و وسایل هفت سین و سررسیدهای رنگارنگ. مثل بخشیدن آدمهایی که تا چند روز قبل به خونشان تشنه بودیم. مثل فراموش کردن موقت خاطرات بد. مثل گردگیری.
7- بعضی از برنامه ها مجبور به بسته شدن زورکی یا اصطلاحا “کشتن” پروسه می شوند. مثل خیلی از پروژه ها و طرح های ناتمام اینور سال. مثل تلفات نوروزی. بعضی از موجودیت های سیستم درست از منابع آن استفاده نمی کنند یا برای برنامه های دیگر مشکل ایجاد می کنند. سیستم هنگام پایین رفتن همیشه جزء را فدای کل می کند.
8- سیستم پایین می رود و چند لحظه بین زمین و هوا معلق می ماند. سیستم چند لحظه بدون سیستم عامل زندگی می کند. در این لحظات کوتاه، سیستم همه پتانسیل و قابلیتهایش را در اختیار خودش دارد و آنها را همچون زیبایی و بکارت به رخ می کشد. حجم حافظه اش را. تعداد و توان پردازشگرهایش را. درست مثل لحظات ایده آلی که همه جا تعطیل است و هیچ کس برنامه ای ندارد و چیزی نمی خواهد بخرد و چیزی نمی خواهد بفروشد.
9- سیستم به آهستگی شروع به بالا آمدن می کند. سیستم باز هم مثل دفعات قبل برنامه های متعددی را که ادعا می کند برای حفظ و بقای سیستم ضروری هستند – در رمز و راز و غیر قابل درک برای کاربرانش- به حافظه فرا می خواند. برای مدیریت منابع. برای حفظ امنیت. برای کنترل دسترسی. برای بهبود کارایی. و الخ.
10- حالا سیستم اصطلاحا بالا آمده است. صدای پرنده ای شنیده می شود و تصویر زیبایی در پس زمینه نمایان. مثل سفره هفت سین. یا کارت تبریک. یا فال حافظ.
11- برنامه های قدیمی به تدریج – خواسته یا ناخواسته – از حافظه بلند مدت به حافظه کوتاه مدت که اخیرا پاک شده است فرا خوانده می شوند. ویروسها و برنامه های موذی قبل از برنامه های دیگر. مثل دروغ و چرت و پرت و ترس و نگرانی و پیچیدگیهای مختلف.
12- این پایین رفتن و بالا آمدن سیستم ظاهرا تغییر خاصی ایجاد نمی کند. بیشتر وقتها هم همینطور است. ولی بعضی وقتها همین ری-استارت ساده باعث می شود که برنامه ای بدون هیچ توضیح منطقی دوباره بکار بیفتد. یا برای همیشه از سیستم خارج بشود.
با آرزوی شروعی دوباره برای تو،
باشد که باد به موهایت حالتی نو ببخشد،
ابرهایی باشکوه ولی بی خطر بالای سرت ظاهر شوند،
و قیلوله های بهاریت فراری پررنگ باشند از واقعیت،
علی سخاوتی
نوروز 94
پس چرا دوازده تا شماره داره؟؟؟
ایشالا سال خوبی رو گذرونده باشید
سال نو که هنوز نیومده
تبریک به علی سخاوتی و همه ی دوستان واسه ی سال جدید
ایشالا برا هم دعا کنیم که تو این سال بفهمیم چه تغییری باید تو خودمون بدیم و چیو باید قبول کنیم و باش زندگی کنیم. هر کسی هم رفت مسافرت برا مام دعا کنه جور بشه بریم سفر ،مجبور نشم بشینم هی فیلم ببینم
🙁
راستی هر کی فیلم
wiplash
رو ندیده حتما حتما حتما ببینه 😀
اغلب وقتی گندی میزنیم با ری استارت ماستمالیش میکنیم
اما بعیده گندایی که به زندگی خودمونو و بقیه میزنیم با یک ری استارت سالانه ماستمالی بشه
با آرزوی امکان های بیشتر در سال 94برای علی سخاوتی و همه بازدید کنندگان سایتش و خودم
به امید درک بهتر لحظه های زندگی و لذت بردن از اونها بدون توجه به این پایین و بالا آمدن مکرر سیستم
برایه شما و تمام کسانی که از طریق پادکست باهاشون آشنا شدم، بهترین ها رو آرزو دارم