یکی از روشهای خوب برای تولید و پرورش “پشیمانی“، چک کردن انتخابهای دیگر بعد از گرفتن یک تصمیم و عملی کردن آن است. مثلا من هر وقت لباسی چیزی می خرم، (و این کار را به سادگی و سرعت هرچه تمام تر در اولین فروشگاه انجام می دهم.) بعدش شروع می کنم به چک کردن مغازه های دیگر. چک کردن قیمت لباسهای مشابه. جنس آنها، کیفیتشان و الخ. جالب اینجاست که وقتی چیزی را می خرید به نظر می آید که همه فروشگاههای دنیا چیزی مشابه آن را دارند ولی با کیفیت بهتر و قیمت کمی ارزانتر.
من اصولا خجالت می کشم که سراغ فروشنده اولی بروم و با توضیح اینکه مشابه این لباس را جای دیگری ارزانتر می فروشد، آنرا پس بدهم. در عوض کاری که می کنم اینست که اینقدر می گردم تا حداقل یک جا را پیدا کنم که کالایی مشابه ولی با قیمت بیشتر ارائه بدهد. این حس که من انتخاب درست و هوشمندانه ای کرده ام، آرامم می کند. بعد از این همه سال اینقدر زرنگ هستم که کسی نتواند سر من را کلاه بگذارد. ولی اگر همچین گزینه ای پیدا نشود، به شدت احساس پشیمانی می کنم و در حالیکه چیزی را که خریده ام دزدکی نگاه یا لمس می کنم، هزار تصمیم دیگر که از گرفتن آنها پشیمان هستم را در خاطرم مرور می کنم.
نمونه ای واقعی از یک آدم پشیمان
رشته تحصیلی که انتخاب کردم، کسب و کارهایی که شروع کردم و موفق نشد، دوستان نابابی که انتخاب کردم، رابطه هایی که تمام کردم، پولهایی که به خاطر سرمایه گذاری اشتباه از دست دادم، وقت و عمرم که به خاطر همه موارد قبلی از بین رفت و الخ. به خاطر همه اینها پشیمان هستم. چیزهای دیگری هم هست. مثل حرفهایی که بعضی وقتها زده ام و الان فکر می کنم که نباید می زدم. یا عقایدی که داشته ام و الان عقیده دارم که نباید می داشتم. ای کاش آن کارها را نکرده بودم. ای کاش کارهایی را که نکردم و باید می کردم، کرده بودم. ای کاش.
همه آدمها لیست بلند و بالایی از پشیمانی دارند. اصولا نگاه کردن به گذشته و پیدا کردن اشتباهات کار آسانی است. کاری که سخت است، مواجهه و پذیرش و گذشتن از آنهاست. همه آدمها می دانند که همه آدمها از بیشتر انتخابهایی که می کنند، دیر یا زود پشیمان می شوند. همه آدمها فراموش می کنند که در زمان گرفتن آن تصمیم، اطلاعاتی را که امروز دارند، نداشتند. همه آدمها توجه نمی کنند که تصمیم گرفته شده در context آن زمان درست به نظر می رسیده و در context زمان حال اشتباه و پشیمانی آور به نظر می رسد. همه آدمها می دانند (شاید هم نمی دانند) که رسیدن به به این موضوع که تصمیم آنها اشتباه بوده، اتفاقی است که فقط در کنترل و اراده خود آنها می باشد و هیچ بنی بشری نمی توانسته(نمی تواند) نظرشان را عوض کند.
اشتباه از کجا می آید؟ آیا حیوانها هم پشیمان می شوند؟ آیا می توان پشیمانی را از برنامه زندگی انسان حذف کرد؟ آیا پشیمانی هم مثل احساسات دیگر از جمله ترس و عشق برای ادامه بقای بشر ضروری است و بر اساس نیازهای او تکامل یافته است؟ آیا پشیمانی واقعا سودی ندارد؟ آیا من یک روز از نوشتن این مطلب پشیمان خواهم شد؟
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن – فردا که نیامده ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن – حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
خیام