بعد از اینکه فهمیدیم “ایده های خوب از کجا می آیند؟” این سؤال مطرح می شود که ایده های خوب به کجا می روند؟
ایده های خوب به باتلاق گشادی فرو می روند.
ایده های خوب با بهانه تراشی کشته می شوند.
ایده های خوب به فراموشی سپرده می شوند و بعد از چند سال به عنوان خاطره تعریف می شوند.
ایده های خوب در انتظار چیزهای دیگر تلف می شوند.
ایده های خوب در جلسات و مهمانی ها با چایی و شیرینی و خوراکیهای دیگر صرف می شوند.
ایده های خوب باعث ترس می شوند و به زندان محافظه کاری می روند. ترس از اشتباه و ترسهای دیگر.
ایده های خوب، مخصوصا آنهایی که رادیکال هستند، مورد سرکوب نرم (norm) اجتماعی واقع می شوند.
ایده های خوب باعث غرور و افتخار و خیلی وقتها هم توهم صاحبشان می شوند.
ایده های خوب سری نگه داشته می شوند و در نتیجه با ایده های خوب دیگر نزدیکی نمی کنند و ترکیب نمی شوند و در نتیجه توسعه نمی یابند و شکوفا نمی شوند و بارور نمی شوند و میوه نمی دهند.
بعضی وقتها (به ندرت) هم ایده های خوب نوشته می شوند. امکان (های) بعدیشان جستجو و کشف می شود. قدم های بعدیشان برداشته می شود. شکست یا موفقیت ایده و پیاده سازی آن در عمل تجربه می شود. امکان بعدیش محقق می شود. صاحب ایده رشد می کند. ایده های خوب بیشتری پیدا می کند. والخ.