اینجا که من هستم هر ده دقیقه یک بار، وانت باری عبور می کند که راننده اش از پشت بلندگو با صدای نسبتا بلندی آمادگی و اشتیاق خودش را برای خریدن اقلام زیر اعلام می کند:
آهن آلات، شیر آلات، اتصالات، کاشی آلات، لوله، مبل و صندلی، یخچال، کولر، اجاق گاز، لوازم منزل، لوازم آشپزخانه، لوازم موتورخانه، لوازم ماشین، ماشین آلات، چدن، مفرغ، مس، آلومینیوم، فولاد، کابینت، فرش، موکت، پلاستیک، لاستیک، چوب و سایر چیزهایی که بشر تا به امروز کشف و یا موفق به ساخت آنها شده است.
جدول مندلیف
بعضی وقتها هم صدای بلندگوی دو یا سه وانت بار همزمان شنیده می شود، از کوچه ما و از کوچه های اطراف. از دوستانم که ساکن سایر مناطق تهران هستند سؤال کردم متوجه شدم آنها هم تجربه ای مشابه تجربه من را هر روز دارند. بالای شهر و جنوب شهر و شرق و غرب شهر ندارد. صدها وانت بار در هر لحظه در این شهر مشغول خریدن …آلات و لوازم مختلف از در خانه ساکنین این شهر ( و احتمالا شهرهای دیگر) هستند. این موضوع نشان می دهد که فرصتی استثنایی برای راه اندازی یک کسب و کار پردرآمد و با سرمایه گذاری اندک در این شهر وجود دارد که خیلی ها آن را ندیده می گیرند. خیلی ها به جای اینکه به اثرات مثبت این کار در اقتصاد کشور توجه کنند، از صدای بلندگوی وانت بارها شاکی می شوند و حتی بعضی وقتها با این قشر کارآفرین و زحمت کش به بهانه ایجاد مزاحمت برای مریض یا بچه ای که در خانه خوابیده است، درگیر می شوند و کسب و کار این افراد را به دلایل شخصی با چالش روبرو می کنند.
البته این کسب و کار هم مثل خیلی از کسب و کارهای دیگر، پتانسیل زیادی برای نوآوری، تحقیق و توسعه و اشتغال زایی دارد که متاسفانه به دلایل نامعلومی هنوز آنچنان که باید و شاید، محقق نشده است. با امید به اینکه در آینده نه چندان دور و با مشارکت جوانان تحصیل کرده و نخبه، شاهد بالندگی این صنعت مفید در کشورمان باشیم، بنده به سهم خودم ایده های زیر را پیشنهاد می کنم:
– استفاده از صدای ضبط شده یک گوینده حرفه ای (ترجیحا خانم) رادیو یا تلویزیون به جای صدای راننده وانت بار.
– ایجاد و توسعه “برندینگ” در این صنعت. چرا این کسب و کارها (وانت بارها) اسم ندارند؟ مثلا “سمساری پارسیان” یا “سمساری کارآفرین” یا “لوازم ایرانیان” یا “آلات سبز”. اینجوری مردم راحتتر یادشان می ماند که چه چیزی را به چه کسی فروخته اند. شوهر: “می دونی این آلتی که اینجا بود کجاست؟” زن: “امروز صبح فروختمش به سمساری پارسیان.” شوهر: “مگه آلات سبز امروز نیومد؟” زن: “اومد ولی اونا این چیزا رو نمی خرن.”
– مدیریت، راهبری و توسعه این کسب و کار به شکل فرانشیز (franchise).
– استفاده از عبارات جدید، پویا و نوآورانه به جای تکرار نام علمی عناصر جدول مندلیف و یا اسم تک تک هر چیزی که در هر خانه ای ممکن است پیدا بشود. مثلا “همه چیز شما را می خریم.” یا “لوازم از شما خریدنش از ما.” یا “بیار دم در بفروشش به من.” یا “بیام بالا ازت می خرم.” و الخ. بدیهی است که مقدار زیادی فرهنگ سازی از طریق رسانه های جمعی لازم است تا جمعیت قابل توجهی بپذیرند که همه چیز شامل مفرغ، آهن آلات، لوله، کابینت و به طور کلی همه چیز می شود و نام بردن تک تک موارد واقعا غیر ضروری است.
– استفاده از پرسنل خانم. هم برای جلب اعتماد خانم های خانه دار و خریدن بیشتر لوازمشان. هم ایجاد فرصتهای برابر شغلی برای خانمها و آقایان در این صنعت رو به رشد. درست مثل صنعت فست فود. یا تاکسی رانی.
– استفاده از دوچرخه و هدست برای اعلان، به منظور کاهش مصرف بنزین و آلودگی هوا. از آنجایی که امروزه مردم به کسب و کارهای سبز (green) بسیار اهمیت می دهند، این حرکت می تواند به برندسازی کسب و کار کمک فراوانی کند.
– برگزاری مسابقه، قرعه کشی و اهدای جوایز برای تشویق مردم به فروختن هرچه بیشتر لوازم و چیزهای دیگرشان.
– تصویب قانون برای اختصاص وام کم بهره به کارآفرینان مشغول در این صنعت.
– ایجاد پیوند بین دانشگاه و بخش تحقیقاتی کشور با صنعت فوق الذکر، به منظور کشف فرصتها و ایده های جدید و همراستا نمودن این صنعت مهم با چشم اندازهای استراتژیک کشور. همچنین ایجاد یک رشته جدید دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد یا دکترا تحت عنوان “مدیریت سمساری” یا “سمساری استراتژیک” یا همچین چیزی.
– برگزاری همایش و کنفرانسهای تخصصی به منظور تبادل دانش و تجربه و بهره برداری بهینه از فرصتهای موجود.
– انتخاب سمسار نمونه سال و تقدیر از وی با اهدای نشان ملی، وانت ملی و همچنین بخشودگی مالیاتی.
– فیلتر کردن وب سایتهایی که مردم را تشویق به فروختن لوازم و چیزهای دیگر خود به صورت آنلاین می کنند.
– اختصاص سهمیه بنزین به فعالان این صنعت.
– ایجاد رابطه برنده-برنده بین صنایع وارد کننده لوازم و آلات چینی و کره ای و ژاپنی و آلمانی و اتحادیه اروپا و ترکیه و آمریکای جنوبی و مالزی و اندونزی و فیلیپین و مکزیک با صنعت فوق الذکر به منظور تکمیل چرخه تامین یا چرخه ارزش یا چرخه های دیگر یا زنجیره های دیگر.
مطالب مرتبط آینده:
داستان حمله من به راننده یک وانت بار به منظور شکستن شیشه ماشینش و خاتمه کار با انجام یک مصاحبه با او
آنتالوژی و نقش آن در صرفه جویی در زمان و انرژی
یک دیدگاه