افراط.
یا تفریط که همان افراط است ولی از آن طرف.
اگر می خواهید تشنگی بدست آورید راه دیگری جز افراط وجود ندارد.
مثلا در شعر مولانا:
تا نزاید طفلک نازک گلو کی روان گردد ز پستان شیر او
بچه دار شدن افراط است در رابطه بین دو نفر. یا
هر کجا دردی دوا آنجا رود
درد افراط بدن است در کنار هم قرار دادن عناصر ناسازگار. یا
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
کاشتن دانه افراط دانه است در وابستگی به خاک و عدم جابجایی. یا
هر کجا فقری نوا آنجا رود
فقر افراط در نداشتن است.
و الخ.
بعضی ها اصولا افراطی هستند. منظورم در گرایشهای سیاسی و حرکتهای انقلابی یا تروریستی نیست. منظورم در زندگی روزمره خودشان است. بعضی ها هم اصولا میانه رو هستند.
حالا این سؤال مطرح می شود که اگر کسی اصولا افراطی نباشد و بخواهد گه گداری افراط کند چکار باید بکند؟ چگونه می توان آگاهانه و از روی انتخاب افراط کرد؟ آیا اصولا افراط کردن را می توان مانند یک مهارت فرا گرفت یا اینکه افراط کردن فقط یک خصیصه ذاتی است؟
واقعیت اینست که هیچ یک از ما تجربه آموزش افراط کردن را به شکل مستقیم نداشته ایم. چیزی مثل کلاس افراط برای دانش آموزان متوسطه. یا سه واحد افراط برای رشته های مهندسی در مقطع کارشناسی. همیشه (یا فقط بعضی وقتها) افراط را به شکل تلویحی در رفتار و گفتار و پندار آدمهای دیگر مشاهده کرده ایم.
در آموزش مستقیم افراط، افراط کردن هدف است نه وسیله. زمانی که برای استاد شدن در کاری ده هزار ساعت وقت صرف می کنیم ممکن است بعضی وقتها افراط هم بکنیم ولی هدف چیز دیگری است. هدف استاد شدن در کاری است که به آن علاقه داریم یا به هر دلیلی برای ما مهم است. منظور من از آموزش مستقیم افراط کردن، افراط برای افراط است. بدون هیچ دلیل دیگری.
شما ممکن است یک روز بخواهید در آب خوردن افراط کنید و روز بعد در آب نخوردن. یک روز در ورزش کردن. روز دیگر در مصرف فست فود. البته افراط هم مثل خیلی چیزهای دیگر مراتبی دارد. درست است که بچه دار شدن به خودی خود افراط محسوب می شود ولی برای کسی که دو تا بچه دارد ممکن است شش تا بچه دار شدن افراط بحساب بیاید. افراط یعنی تجاوز به مرزهای محدودیت. کسی که ماهی یک میلیون درامد دارد با خرج کردن ماهی پنج میلیون افراط می کند و کسی که هر شب ساعت 9 می خوابد با بیدار ماندن سه شب پی در پی. حد وسط جایز نیست.
ایده اینست که در چیزهای بیشتری افراط کنیم تا شاید در جایی از این مسیر تشنگی بدست آوریم. فرض کنید شما می خواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید. روش میانه رو اینست که یک کلاس زبان ثبت نام کنید و هفته ای هفت هشت ساعت کلاس بروید. اینجوری نه سر کلاس تشنه مطالبی هستید که استاد می گوید، نه در خانه تشنه تمرین کردن و یادگیری. روزها و ماهها و سالها می گذرد و شما هنوز به آنجایی که می خواهید برسید نرسیده اید. راه دیگر اینست که در یادگیری زبان انگلیسی افراط کنید. برای یک ماه یا حتی یک هفته. منظورم از افراط اینست که مرخصی بدون حقوق بگیرید و 20 ساعت از وقتتان را در شبانه روز صرف یادگیری زبان انگلیسی بکنید.
من سالها در سیگار کشیدن میانه روی می کردم. و سالها هم می خواستم سیگار کشیدن را ترک کنم. خیلی بعید است که یک سیگاری میانه رو بتواند سیگار را ترک کند. تا اینکه از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم در سیگار کشیدن افراط کنم. منظورم از افراط در سیگار کشیدن یعنی اینکه بعضی وقتها مجبور بشوی برای روشن کردن سیگار بعدی حرف طرف مقابل را قطع کنی. یا برای خریدن سیگار نصف شب دنبال یک دکه باز بگردی. یا بعضی از مهمانیها را به دلیل اینکه نمی توانی آنجا سیگار بکشی نروی. منظورم از افراط در سیگار کشیدن حالتی است شبیه به تنگی نفس و به دنبال آن تشنگی زیاد برای ترک سیگار. یا همان تفریط در سیگار کشیدن. یعنی کاری که الان دارم انجام می دهم.
با الهام از
مطلب مرتبط:
گوارش اطلاعات، اسهال و یبوست اطلاعاتی و سایر بیماریهای دستگاه گوارش اطلاعات
با سلام،
وقتی مطلب در مورد شادی رو خواندم به نوعی احساس کردم در این مورد خیلی نزدیک فکر می کنیم یا شبیه هم می اندیشیم حالا که این مطلب در مورد تشنگی خواندم فکر می کنم شبیه هم می اندیشیم شاید کمی بیشتر از شباهت
تشنگی تشنگی تشنگی تشنگی تشنگی همین طور که تشنگی را تکرار می کنم در ذهنم کلی تداعی می شود تشنگی تشنگی تشنگی
یک سوال داشتم شما اشعار مولانا را قبلاً مطالعه ای داشته اید که این جوری در کلامتان استفاده می کنید
خیلی جالب بود
به احادیث مراجعه کن هدایت می شوی.
وااااای که چقده این پست برام لذتبخش بووووود
خیلی خیلی خوب بود
تجربه من در افراط کردنهمیشه اینجوری بوده که اون موقع اصلا نمی فهمم دارم افراط میکنم. انقدر غرق میشم تو افراط که همه چیز به نظرم عادیه … دوره اش که تموم میشه تازه میتونم بفهمم!ا
آب رحمت ،برآن زمین بارد
که در آن خاک ، تشنگان دارد
(اوحدی مراغه ای
مشکل اینه برای چیز هایی که میدونم خوب نیستن تمایل بیشتری تو افراط دارم!
بعد از افراط یا قبل از افراط میدونین خوب نیستند؟
برای دفه ی اول بعد افراط برای دفه های بعد قبل از افراط!
شاید قسمت هایی مثل :
–
فصل 17
-اه بروند همه شان بمیرند. همه شان شیطانی در جسم خود دارند. یکی زن می خواهد ، دیگری ماهی دودی ، آن یکی پول ، ان دیگری روزنامه…یک مشت کله خر . چرا به میان مردم فرود نمی ایند تا از همه این چیز ها سیر شوند و مغز خود را تصفیه کنند؟
باز گفت :
– من وقتی هوس چزی بکنم می دانی چه می کنم ؟ ان قدر از آن چیز می خورم که دلم را بزند و دیگر فکرش را نکنم.
.
.
.
بعد ها همین کاررا با شراب و توتون هم کردم. البته هنوز شراب می نوشم و توتون می کشم ولی هر وقت دلم خواست ترکشان می کنم. دگر هوس بر من چیره نیست.برای وطن نیز به همین ترتیب . هوس وطن خیلی کردم تا گلو خود را در آن فروبردم. تا آخر دلم بهم خورد و از شر آن هم خاص شدم.
یا در فصل 20:
علت اینکه دنیا در حال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این ات که همه کارشان را نیمه کاره انجام می دهند. افکارشان را نیمه کاره بیان می کنند و گناه کار بودن یا پرهیزگار بودنشان هم نیمه کاره است . ای بابا تا آخر برو و محکم بکوب و نترس. خداوند از نیمه شیطان بسیار بیش از شیطان تمام عیار نفرت دارد.
سپاس از مطالب تون
جناب سخاوتی میشه لطفا بهم بگویید چطوری میشه وقت کم نیاریم .با افراط میشه وقت کم نیاورد ؟؟؟؟؟.این “وقت “خودش یک مسئله شده
تقصیر کیبورد است که غلط املایی دارد (زورربا=زوربا) و (ات =است) میباشد
این پست من را به یاد کتاب زورربای یونانی انداخت .شبیه حرف هایی ات که زوربا به ارباب می زند.
جالب بود مرسی
کتاب زوربای یونانی را 20 سال پیش خواندم و چیزی از آن در خاطرم نمانده است کاش نقل قولی از کتاب می آوردید
خیلی ممنون
.افراط برای افراط در افراط
راستی نگفتی چرا در سیگار کشیدن افراط می کنی؟! می خواهی تشنه ی ترک کردن آن شوی ؟