سلام. میخوام بدونم چطور میشه بفهمم بیشتر به درد فعالیت تو چه زمینه ای میخورم ؟ استعدادم تو چه زمینه ای بیشتره ؟ ممنون میشم راهنمایی کنید
——————————————
قبل از کنکور و انتخاب رشته من هم می خواستم بدانم بیشتر به درد چه کاری می خورم. دوست داشتم معماری بخوانم به همین دلیل به دانشکده معماری دانشگاه بین المللی قزوین رفتم و با چند دانشجوی معماری گفتگو کردم. برداشت من از آن گفتگوها این بود که رشته معماری حجم زیادی ترسیم و طراحی دارد و من که فکر می کردم استعدادی در این زمینه ندارم بی خیال معماری شدم و در عوض رشته مهندسی نرم افزار را انتخاب کردم که کلا نمی دانستم چه استعدادی می طلبد.
همان سالهای اول دانشجویی به این نتیجه رسیدم که من به درد مهندسی کامپیوتر نمی خورم چون مهندسی کامپیوتر (با برداشت آن روز من) حجم زیادی برنامه نویسی داشت که خارج از استعداد و علاقه من بود.
اولین استعدادی که در خودم کشف کردم ساعتها دراز کشیدن و کتاب خواندن یا هیچ کاری نکردن بود که بعدا با مصرف سیگار و مواد مخدر تفریحی دیگر همراه شد. اگرچه بیشتر وقتها از تنهایی لذت می بردم ولی دوست داشتم با دیگران هم رابطه داشته باشم و در این زمینه کمترین استعداد را از خودم نشان می دادم. به خصوص در دوستی با جنس مخالف.
دوست داشتم برای خودم کسب و کاری داشته باشم ولی اولین و دومین و سومین و چهارمین و دهمین بار که اقدام به این کار کردم استعدادی در این زمینه از خودم نشان ندادم. تا حالا هزار بار به خودم گفته ام که شاید من به درد این کار نمی خورم.
دوست داشتم راننده کامیون بشوم ولی یک بار که تنهایی فاصله بین تهران-بندر عباس را از هفت صبح تا یازده شب رانندگی کردم، فهمیدم که استعدادی در این زمینه ندارم.
دوست داشتم از ایران بروم و در فرنگ زندگی کنم. از طریق چت با یک دختر آمریکایی دوست شدم و بعد از یک سال چت و رد و بدل کردن ایمیلهای رمانتیک، کار به ازدواج و آمریکا رفتن که رسید، فهمیدم استعدادش را ندارم. بعد از چند سال از طریق مهاجرت به کانادا رفتم. به زودی فهمیدم به درد این کار هم نمی خورم و به ایران برگشتم.
چند ترم شدم استاد دانشگاه. استعداد معلم بودن را هم نداشتم.
کسب و کارهایی که شروع کرده بودم سودی نداشت و قرارداد تدریسم هم تمدید نمی شد. نه پولی داشتم و نه می دانستم به درد چه کاری می خورم.
بدون این که چیزی از معماری سازمانی بدانم با پیشنهاد یکی از دوستانم در یک پروژه معماری سازمانی مشغول بکار شدم و کلی چیز درباره معماری یاد گرفتم.
صدای سلامت – یکی از کسب و کارهایی که چند سال قبل شروع کرده بودیم – کم کم به درآمد رسید. من به ارتباط خودم با آدمها و دنیای اطرافم -اگر نگویم استعداد- حداقل شروع کردم به کمی علاقه نشان دادن. و همانقدر که من به دنیای اطرافم توجه نشان می دادم دنیای اطرافم هم به من توجه نشان می داد. تازه بعد از سی چهل سال فهمیدم که من استعداد دیدن و شنیدن و پرسیدن و لمس کردن و بوییدن و چشیدن دارم. فهمیدم که استعداد بودن دارم. فهمیدم که به درد این کار می خورم.
دیروز من و مادر بچه ها در مزرعه سعدی کمی گندم کاشتیم. بذر این گندم هدیه سخاوتمندانه آقای احمد طاهری بود به من و معرفی آقای طاهری به من هدیه سخاوتمندانه محمد میرلوحی و معرفی محمد میرلوحی به من هدیه سخاوتمندانه آیدین یاسمی و الخ. از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید؟
این بذر ترکیبی است از گندم خراسان و بیش از 70 گونه دیگر که قرار است در اقلیمهای مختلف به-نژادی تکاملی بشوند.
گندم خراسان یکی از گونه های بومی ایران است که از اصلاح ژنتیک در امان مانده است. به-نژادی تکاملی یعنی تکامل در conetxt. یعنی تکامل با آب و خاک و آتش و انسان و حیوان و زمان و مکان و همه چیز. در این فرایند بذرهایی که توانایی تطابق بیشتری دارند می مانند و آنهایی که توانایی تطابق کمتری دارند حذف می شوند. و البته که این فرایند تدریجی است و برای سودآوری کوتاه مدت اصلا بهینه نیست. و البته که در فرایند بهینه کاشت بذر اصلاح شده، هم بو و مزه نان از بین رفته است و هم خیلیها به گلوتن موجود در آن حساسیت پیدا کرده اند. و البته این مشکل فقط محدود به گندم و نان گندم نیست.
در پیدا کردن استعداد هم مانند پیدا کردن بذر، دو رویکرد وجود دارد. یکی پیدا کردن و اصلاح بهترین بذر و دیگری بیشینه کردن گونه های بذر و سپردن “به-نژادی” به context. به چیزی بزرگتر از خودمان. یکی متمرکز است بر بذر و دیگری بر خاک. یک رویکرد تنها یک هدف مشخص دارد و دیگری میلیونها هدف نامشخص. یک رویکرد مبتنی بر ایده (idea) است – ایده برداشت – و دیگری برخاسته از اراده – اراده کاشت – (will).
شما نیازی ندارید بفهمید به درد فعالیت در چه زمینه ای می خورید یا در چه زمینه ای استعداد بیشتری دارید. کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ. کاشت-داشت-برداشت را فراموش کنید. کار شما فقط کاشتن است. و آماده کردن زمین. و کاشتن. و تهیه بذر. و کاشتن.
با الهام از:
ز خاک من اگر گندم بر آید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید
~ مولوی
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط آینده:
در باب آماده کردن زمین
ده نشانه کاشتن
جهان به عنوان ایده و اراده
ما از گذشته ارث می بریم یا از آینده قرض می گیریم؟
سلام.من فائزه ام 18سالمه هنرستان رشته کامپیوتر دادم بعدش تحت تاثیر جو که باید دانشگاه بریم اگه نریم ایندمون تباهه منم کنکور دادم و دانشکده ولیعصر تهران شبانه قبول شدم.البته خودمو نکشتمااا واسه خوندن کنکور.یعنی اصلا نخوندم خخخ فقط هفته اخر.من بهمن ماه قبول شدم همین هفته پیش رفتم دانشگاه .دانشگاه اصلا اون چیزی ک فکر میکردم نبود.استادا بد درس میدن با اینکه دولتیه و اینکه هیچ چیزی ادم یاد نمیگیره .اونجا همه دنبال دو لقمه نمره ان و اصن با روحیات من ساز گار نیس?
روحم خیلی خسته و ازرده شده و تو نت دنبالش گشتم ببینم کی هم و عقیده منه و کتاب امکان شما رو پیدا کردم و خوندم .انگار تک تک کلماتش ذهن منو خوندن نوشتن…
چهار روز تو هفته کلاس میرم و همش سعی میکنم بین کلاسا و روزای و وقتای ازادم هر چیزی ک مورد علاقمه رو یاد بگیرم ولی دانشگاه خیلی روحمو ازرده کرده?
حدود 800تومن پول دادم و وقتی ک ب خونوادم موضوع دانشگاه نرفتنو گفتم اونا یجور رفتار کردن انگار نرم دانشگاه دست از یادگیری برمیدارم و ایندم تباهه.دلم میخواد دگه نرم چون میدونم فایده ای نداره.مدرکم لازم داشتم میتونم برم علمی کاربردی ک هم نزدیکه هم سخت نمیگیرن ولی اصن شاید لازمم نشه…
بخدا روحم ازرده میشه این فضا رو میبینم.
مشکلم مامان بابامه.اخه اونا کلی پول خرج کردن کلی زحمت کشیدن الان بگم نمیرم ناراحت میشن یا میگن از اول میگفتی.خب من ک تصوری از محیط دانشگاه نداشتم و فکر نمیکردم مث مدرسه باشه
اگه نرم بشینم خونه یاد بگیرم باز دهم بیشتره ولی اونا فک میکنن تا اخر عمر میخوام بشینم خونه?
ی فکری تو ذهنم هستا ک یه ترم بخونم بعد نرم و تا اون موقع کار کنم پول درارم ک ببینن موفقیت تو دانشگاه نیس فقط
ولی بخدا یه ترمم نمیکشم?
ی راهی بگید من متقاعدشون کنم دگه نرم و تو خونه چیزایی ک خودم دوس دارمو یاد بگیرم و مطمئنا اگه خوب بشم توشون کار برام زیاده
همین حرفا رو به اونا هم بگید
یا کتاب امکان رو بدید بخونن
علی جان یه سوال درباره ی کوچینگ داشتم.به نظرت فرصته شغلیش خارجه ایران چقدره؟؟داخله ایران کجا میشه آموزششو دید؟؟چون حس میکنم به اینکار علاقه دارم.به سرم زده مهاجرت کنم.حالا به نظرت قصه اش چجوریاس؟؟
اگه دو تا بذر داشته باشیم،محصول اولی رو بیشتر دوست داشته باشیم ولی خیلی خوب توی زمینمون رشد نکنه و دومی بهتر توی زمینمون رشد کنه ولی کمتر به محصولش علاقه داشته باشیم، کدومو باید بکاریم؟
اگه هر دوتا رو بکاریم قطعا خود زمین اونی که کمتر به محصولش علاقه داریم رو برای ادامه ی کار انتخاب میکنه
معمای ریاضی که حل نمی کنی برادر
جهان هستی اگر اینطوری می خواست به-نژادی تکاملی کند بعد از گذشت میلیاردها سال اتمهای کربن هنوز داشتند بر و بر به هم نگاه می کردند و آمونیاک هنوز بوجود نیامده بود چه برسد به مغز استدلالگر جنابعالی
الان دقیقا فهمیدم چرا توی زندگیم در حد اتم های کربن موندم
😀 😀 😀
ده نشانه کاشتن و یا ده ایده برای کاشتن برایم جالب هستند.
قضیه آموزش و پرورش شهرستان چالوس و عکس دو آغا به جای عکس حودتون چیه؟ 🙂
کدوم قضیه؟
الان درست شده!
چند روز پیش توی بنر بکگراند بالای سایت -که الان عکس خودتون و چند تا خط رنگیه- نوشته بود آموزش و پرورش شهرستان چالوس. سمت راست هم عکس رهبر فعلی و رهبر پیشین بود.
یکی دو روز اینجوری بود ولی الان درسته!
شاید مشکل از بروزر من بوده
مرسییی خیلی خوب بود این پستت.اگه میشه یه پست خوب درباره تغییر هم بنویس.اینکه چطوری تغییر کنیم؟؟اگه میشه آخرایه پستاتم یه کتاب معرفی کن که بخونیم.مرتبط با مطلبتبا تشکر
ممنونم که مینویسید وخیلی تاثیرگذار بود ,واقعا این سوال خیلی ها بود که شما خیلی خوب جواب دادید و چون که همراه با تجربه شخصی خودتون بود خیلی کمک کرد
ممنونم که می نویسید.
از دست و زبان که برآید کز عهدهی شکرش به درآید؟
تا الان که نشده ولی امیدوارم روزی شما را ملاقات کنم.
شما چرا به کارگاه های آموزشی نمی روید؟؟
من مشهدم وبهانه تراشی ام دوری راه است؛شما چطور؟بهانه شما چیست!