7 دیدگاه

  1. خیلی به این سوال فکر میکنم.
    خیلی کارا هست ک دوست دارم انجام بدم(طراحی جواهرات.جهانگردی .عضو هلال احمرشدن و کمک به افراد.عکاس.نقاش. تحصیل در رشته مکاترونیک و…..)
    اما
    در درجه اول دوست دارم خودمو کشف کنم .

  2. من دوست دارم وقتی بزرگ شدم گدا بشوم چون :
    – کسب و کاری است که از روز اول مشتری و درآمد دارد
    – تقریبا نیاز به هیچ سرمایه ، مجوزی ندارد وقابل انتقال به همه جا هست
    – خدماتش بسیار مورد نیاز افراد جامعه ( ایجاد حس شخصیت و مفید بودن و خوشبخت بودن و تمیز بودن وثروتمند بودن و حس سپاسگذاری از داشته ها و…. در عابرین ایجاد میکند ) . نیازی که افراد جامعه ساعات زیادی در روز و همچنین میلیونها تومان را صرف برای بدست آوردن آن در بقیه جاها میکنند .ولی کمتر توفیقی حاصل میشود
    – تمام خدمات فوق به رایگان ارائه میشود ( این حس در کسانی هم که پول نمی دهند ایجاد میشود)
    – تعرفه را مشتری تعیین میکند
    – در محیطی طبیعی کار انجام و آلودگی هوا و تخریب محیط زیست ندارد ( که بر بسیاری شغلها ارجحیت دارد )
    – تعطیل نمودن آن بسرعت و بدون هزینه میباشد
    – دچار توهمی بنام شخصیت (که انرژی زیادی از جامعه برای حفظ آن میشود ) نمیشوم
    – 30 سال اول زندگی (که به اقرار تقریبا تمامی کهنسالان بهترین زمان عمر خود بوده است ) برای یافتن شغل و کسب امادگی آن تلف نمیشود و این بخش مهم زندگی را زندگی میکنم
    – میتوانم متفاوت ترین نوع لباسها را بپوشم (البته اگر از مدل پاره هم باشند حتما تمیز تمیز خواهد بود )

  3. الان تجسم “سنی” رویاهای کودکی ام هستم
    قدرت تصور از آینده ام چند سالی هست که از بین رفته
    تصورم از آینده نامعلومه انگار قرار نیست زیاد ادامه پیدا کنه
    هیج کار
    🙂

  4. تا هفت سالگی از مقاومت دنیا بی خبر بودم. خود را شاه ، قادر مطلق و جاودانه حس می کردم…. بزرگ شدن ، همان خرد و ناچیز شدن بود. دنیا افسون خود را از دست داد….

    از کتاب انجیل های من . اریک ایمانوئل اشمیت

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *