من یک شعرم
یک بیتم
مصرعی در زمین
مصرع دیگر در هوا
غزلی در پاییز
یک رباعی در تابستان
یک ترانه محلی
در محلهای پر از گلهای سعدی و فحشهای ایرج میرزا
من آن قافیهام که در شعر نو گم شده است
همه چیزهایی که مولانا میخواست بر هم زند
من سکوت بین دو بیتم
آن فاصلههای ابدی بین دو مصرع در یک مثنوی
ایهام زندگی و استعاره مرگ
آن بی مفهومی رنگارنگ واژهها
آن نیاز به سروده شدن و بی نیازی از خوانده شدن
آن بی منطقی در منطق الطیر
من همه شعرهایی هستم که در پوست کلمات نمیگنجند
همان واژهای که باید خود باد یا خود باران باشد
آن پردهای که با افتادنش نه تو مانی و نه من