زن طبقه پایینی ما یک جفت کفش داشت که از چهار سال پیش که ما به این ساختمان نقل مکان کردیم می پوشید
یک جفت کفش زنانه کوچک بدون پاشنه جلو بسته
از آن کفشها که رویه و کف آنها مثل جوراب نازک است
مثل کفش باله
به رنگ قهوه ای روشن
که با رنگ سفید بر روی یک توری جلویشان نوشته شده بود
LOVE
چند روزی است که آن کفشها را جلوی درشان ندیده ام
از توهم عشق خارج شده
اون وقت اون كفش هارو بيرون مي پوشيد با همون كف مثل جوراب نازك،آخ ببخشيد الان بايد به love اش فكر مي كردم؟
همچنان در بند خودید یا در بند کفش همسایه ؟
جفتش و بندهای دگر