پادکست به راه بادیه
در این پادکست علی سخاوتی درباره زندگی و پدیده های دور و برش حرف می زند. برای گوش کردن به پادکست به راه بادیه می توانید عنوان این پادکست را روی اپلیکیشن پادکست مورد علاقه خود جستجو کنید یا بر روی یکی از لینکهای زیر کلیک کنید.
Apple Podcasts, Amazon Music, Castbox, Radio Public, Pocket Casts, Spotify, Google Podcasts, Anchor
مانترای به راه بادیه
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد
از راهنمای راه بادیه:
1- به چیزهایی اهمیت می دهی.
1-1- به چیزهایی اهمیت نمی دهی.
1-2- مطمئن نیستی که چیزی که مهم است از چیزی که مهم نیست مهم تر است.
1-3- نیازی به توجیه نداری. “حداقل تلاشمو کردم” خزعبلی است که می توانی از زندگیت یکبار و برای همیشه حذف کنی تا مجبور نباشی شکاف بین اهمیت دادن به چیزهایی که مهم است و اهمیت ندادن به چیزهایی که مهم نیست را دائما با توجیه پر کنی.
از پدیده شناسی یک پادکست:
آیا حرف زدن درباره به راه بادیه رفتن یا نشستن باطل می تواند رد کردن یک خط قرمز محسوب بشود؟ خط قرمزی که فرهنگ و سنت و غریزه و اقتصاد و اجتماع دور هر فرد می کشند. به کمک خودش.
آیا حرف زدن درباره زندگی شخصی می تواند رد کردن یک خط قرمز محسوب بشود؟ در جایی که بیشتر آدمها از همه چیز حرف می زنند به جز زندگی شخصی خودشان و هر آنچه که از سر می گذرانند.
قرمزترین خط قرمزی که من رد می کنم، تلاش برای عدم تلاش برای جلب رضایت و خوشامد مخاطبان است. البته برای من هم مهم است که مخاطب داشته باشم و از این پادکست خوششان بیاید. ولی تلاش می کنم که حداقل در حین ضبط پادکست به این موضوع فکر نکنم. حرف زدن برای مخاطبان یک چیز است و برای مخاطبان حرف زدن چیز دیگر.
ترس “چیزی برای گفتن نداشتن” همیشه یکی دو روز قبل از ضبط پادکست به سراغم می آید. و لحظاتی قبل از ضبط پادکست تبدیل می شود به این پرسش که: “واقعا چی داری بگی؟”
بعد از ضبط پادکست، بلافاصله – بدون گوش کردن مجدد و ویرایش – آنرا منتشر می کنم. آیا این هم یک خط قرمز محسوب می شود؟
با الهام از:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
~سعدی